• شنبه، 19 فروردين 1402

تاریخ عکاسی ایران و جهان

از اختراع عکاسی نزدیک به دو قرن است که می گذرد. این هنر که در اروپا پا به عرصه گذاشت در زمانی اندک  به تمام مرز های جغرافیایی راه یافت و امروزه عکاسی تبدیل به یکی از گویا ترین وسیله های بیانی دنیا شده است. در اوایل قرن نوزدهم برای طبیعت گرایی و دقت در هنرهای بصری ارزش بالایی در نظر گرفته می شد . شکل گیری تصویر به صورت ابتدایی توسط اتاقک های تاریک (camera obscuera) بدیع امر شناخته شده بود و برای قرن ها به عنوان ابزاری کمکی مورد استفاده نقاشان بود ،ولی هیچ گونه ماده حساس به نوری جهت ثبت تصویر وجود نداشت . به سال 1830 میلادی ترکیبی از نیاز نقاشی و رشد فزاینده اکتشافات علمی اولین استفاده موفق از موادشیمیایی حساس به نور در دوربین را شکل داد ؛جایی که در واقع شروع داستان عکاسی است .


 اگر تاریخ عکاسی را مطالعه کنیم آن را فنی معرفی می کنند که ابداع دو مخترع فرانسوی لویی ژاک مانده داگر و ژورف نیسفور نیپس بوده است و یکی از ثمرات انقلاب صنعتی شمرده میشود.


انقلاب صنعتی که از انگلستان آغاز شد و سپس اروپا و آمریکا را فرا گرفت، سبب ایجاد تحولاتی بنیادین در شیوه های ارتباطی شد ؛ آنچنان که فنون تصویرسازی مرسوم در قرن نوزدهم ، دیگر پاسخگوی نیاز های جدید نبود. از شیوه های تصویرسازی ان زمان میتوان به حکاکی بر روی چوب و فلز که دقت کافی  نداشتند و زمان بر بودند نام برد .پس در دوران جدید ما نیازمند به اختراع فنی بودیم که تصاویر را بادقت بیشتر و زمان کمتری بیافریند. ژوزف نیپس نخستین عکس تاریخ را که در حال حاضر موجود است پدید آورد . این عکس که بر اساس پژوهش های به عمل امده در 1826 یا 1827 گرفته شده ، تصویر مثبتی است که مستقیما بر روی صفحه ی حساسی از جنس قلع به ثبت رسیده است. تصویر مزبور با آن که زمخت و مغشوش به نظر می رسد ، اثر برجسته ای است و درمیان تمامی تصاویر نخستین عکاسی احتمالا جادویی ترین آن هاست.


 

نیپس و داگر از 1829 تا 1833 یعنی تا زمان مرگ نیپس ، مشترکا  کار می کردند و می کوشیدند تا اصلاحاتی در روش اولیه نیپس به انجام رسانند؛ چرا که در این روش، مدت زمانی که طی آن به صفحه های قلعی مومیا اندود در دوربین نور داده می شد، می توانست تا هشت ساعت به درازا کشد.


فرایند داگرئوتیپ (daguerréotype)



داگرئوتیپ روشی بود که تصویر بر روی صفحه های مسی نقره اندود و صیقلی گرفته می شد. این صفحه را در معرض بخار ید قرار می دادند و بدین طریق آن را نسبت به نور حساس می ساختند، چرا که لایه ای از یدور نقره که ماده ای حساس به نور است، بر سطح صفحه تشکیل می شد . صفحه را چند دقیقه در دوربین نور می دادند و سپس تصویر آن را با بخاری که از جیوه گرم شده متصاعد می گردید، (( ظاهر )) می کردند . سپس تصویر آن را با زدودن یدور نقره متاثر نشده از نور ، ((ثابت )) می ساختند. عمل ثبوت در ابتدا با محلول غلیظ نمک و بعد ها باهیپوسولفیت سدیم انجام می شد.


فرایند کالوتیپ (Calotype)

 ویلیلام هنری فاکس تالبوت به عنوان پدر عکاسی قلمداد می گردد. استفاده از شیوه منفی _ مثبت برای ثبت عکس ابتکار این دانشمند بود. شیوه ای که در آن امکان چاپ تعداد نامحدودی تصویر مثبت را از روی یک تصویر منفی اصلی میسر می سازد .

تالبوت نخستین موفقیت های حقیقی خود را در تابستان 1835 حاصل کرد، وقتی تعداد زیادی تصویر منفی کوچک از مناظر پیرامون خانه اش در لاکاک آبی گرفت. یکی از این تصاویر که از پنجره مشبک خانه تالبوت در لاکاک آبی، گرفته شده نخستین تصویر منفی کاغذی است که باقی مانده و در عین حال دومین تصویر عکاسی موجود نیز است. در سپتامبر1840 تالبوت به صورت اتفاقی دریافت که با ماده شیمیایی خاصی که گالو-نیترات نقره بود، می توان تصویر مخفی را ظاهر کرد . پس از اینکه اکتشافات خود را به اطلاع مردم رساند طی نامه ای به انجمن سلطنتی شیوه طرح نورساخته کالوتایپ را منتشر کرد. در شیوه کالوتایپ ،نخست لایه ای از نیترات نقره و یدور پتاسیم را بر روی کاغذ می اندودند. از ترکیب این دو ماده، یدور نقره حاصل می شد. سپس کاغذ یدور اندود را با محلول اسید گالیک و نیترات نقره حساس می ساختند. کشف آتی تالبوت در خصوص نقش و کارایی هیپوسولفیت سود به عنوان محلول ثبوت ، سبب شد که اصلاحاتی چند صورت بگیرد. پس از تبدیل تصویر منفی به مثبت ،  حاصل نهایی کار که به نام های کالوتایپ، تالبوتایپ یا تصویر خورشیدی شناخته میشد، تصویری بود که رنگمایه های ان از قهوه ای مایل به خاکستری تا قهوه ای مایل به قرمز را دربرداشت.

عکاسی رنگی 
 


به محض پیدایش امولسیون های پنکروماتیک تلاش هایی جهت ابداع شکلی عملی از عکاسی رنگی "طبیعی " انجام شد. ازمایش 1860 کلرک ماکسول تئوری رنگ را روشن کرده بود ، و کتاب دوکاس دو هرن روش های ممکن را نشان داده بود. یک راه ابتدایی عکاسی سه نگاتیو تفکیک رنگ شده بر صفحات پنکروماتیک بود ، با استفاده از فیلتر های غلیظ قرمز ، سبز و آبی. نگاتیو ها بر اسلاید های فانوسی رنگ شده با همان رنگ فیلتر عکاسی شده چاپ میگردیند. به یک ابزار مخصوص تماشا شامل ایینه ها نیاز بود تا سه تصویر با هم ترکیب شوند، یا یک
پرژکتور سه گانه تا دقیقا تصاویر بر هم منطبق شده روی پرده بیافتند.چاپ عکس های رنگی بر روی کاغذ فقط از نگاتیو های تفکیکی و به سختی میسر بود با استفاده از روش تعدیل شده کربن با مونتاژ تصویر نهایی از چسباندن سه تصویر مثبت هر یک با رنگینه ای متفاوت.

صفحه های شبکه دار رنگی بر اساس همین اصول ساخته شدندف اما هیچ کدامشان موفقیت صفحه های برادران لومیر را به دست نیاوردند . از ابتدای این قرن ، برای تهیه عکس ها یا اسلاید های سه رنگ از روش های مختلفی استفاده می شد. این روش ها نیازمند مجموعه ای از سه تصویر منفی گزینشی بودند که با استفاده از صافی هایی به رنگ قرمز، سبز،آبی نور داده می شدند و برای تهیه آن ها دوربین های عکاسی مخصوصی را به کار میگرفتند که نوردهی متوالی سریع یا همزمان را با استفاده از دستگاه های نورشناختی پیچیده ای انجام می دادند. تصاویر منفی با به کارگیری شیوه چاپ زغالی یا شیوه کاربر و چاپ می شدند چرا که سه تصویر به رنگ ( ابی _ سبز) ، ارغوانی و زرد باید به دقت بر روی هم منطبق می شدند. شیوه ویوکس که با استقبال چشمگیری روبه رو شد ، درسال های 1930 در سطح تجاری انگلستان مورد بهره برداری قرار گرفت . در شیوه ای دیگر، برجستگی های ژلاتینی از روی تصاویر منفی گزینشی تهیه می شد و برای انتقال تصاویر رنگی بر روی کاغذ، مورد استفاده قرار میگرفت.
 

پیدایش عکاسی در ایران

ورود عکاسی به ایران حدود پنج سال پس از اختراع ان صورت پذیرفت. از نوشته های مختلف به جا مانده از دوران قاجاریه چنین بر می آید که از اواخر دوران سلطنت محمد شاه قاجار در ایران عکاسی می شده است . نخستین عکسی که دوربین های عکاسی را در ایران به کار انداخت، همچون خود مخترع عکاسی شخصی فرانسوی بود که ژول ریشار نام داشت و بعد ها به نام مسیو ریشار خان معروف شد. او در یادداشت های خود تصریح کرده که از 1844، یعنی پنج سال پس از اختراع عکاسی ، از محمدشاه و ناصرالدین میرزا  ولیعهد و صدراعظم و درباریان و... به شیوه داگرئوتیپ عکس میگرفته است و این گفته او را نوشته های اعتماد السلطنه نیز تایید میکند . البته متاسفانه هیچ کدام از این عکس های نخستین که به روش داگرئوتیپ، بر روی صفحه های مسی و نقره اندود گرفته می شد ، بر جای نمانده یا تا این زمان یافت نشده است و قدیمی ترین عکس های موجود به اوایل دوران سلطنت ناصر الدین شاه مربوط می شود .
نخستین ایرانی پس از ریشارخان یا همزمان با او که به شیوه داگرئوتیپ عکاسی میکرد شاهزاده ملک قاسم میرزا ،بیست و چهارمین پسر فتحعلی شاه است که این شاهزاده به علت سفر به اروپا و تحصیل در فرانسه در روزگاری که اختراع دوربین موضوع صحبت روز بوده و مراوده او با اروپاییان در ایران و توجه ای که به دانش ها و فرهنگ نوین داشته است ،نخستین ایرانی است که دوربین عکاسی در اختیار داشته است.

اما خود ناصر الدین میرزا ولیعهد محمد شاه وقتی سیزده ساله بود با عکس هایی که ریشارخان به شیوه داگرئوتیپ از او و پدرش و حاجی میرزا اقاسی گرفت با فن عکاسی آشنا گردید و بدان سخت علاقه مند شد . در سالهای بعد که به سلطنت رسید خود دوربین در دست گرفته از مادر و خواهران و زنان حرم و پیرامونیانش عکس گرفته و می توان گفت پس از ملک قاسم میرزا دومین ایرانی است که با علم و عمل عکاسی آشنا گردیده است.


شاه برای انجام کارهای عکاسی اش و احداث تاریکخانه برای ظهور و چاپ و تهیه شیشه های حساس ، حیاط و عمارتی از ساختمان های سلطنتی را به عکاس خانه دربار اختصاص داد و بدین سان (( عکاسخانه مبارکه همایونی ))بنیاد یافت . عکاسی ایران طی ادوار مختلف ، از عهد قاجاریه تا زمان حاضر دستخوش تحولات زیادی شده است . اما به یقین می توان گفت که این هنر طی چند دهه اخیر بیش از هر زمان دیگر ، به کوشش جمعی از شیفتگان خود ، در تکاپوی  رسیدن به جایگاه شایسته اش در کنار سایر هنر های متداول در ایران بوده و از این لحاظ به موفقیت هایی نیز نایل امده است ،هر چند هنوز نمی توان مدعی بود که شان حقیقی خود را یافته است.

 


دانلود فایل مقاله

پرمخاطب